وب سایت فرهنگی_آموزشی رضایی




باسمه تعالی 

شهادت جانسوز ۲۷ تن از پاسداران انقلاب اسلامی در اثر انفجار انتحاری در اتوبوس پاسداران شهر زاهدان را خدمت آقا امام زمان (عج) ، رهبر انقلاب اسلامی ، عموم ملت ایران ، کارکنان شریف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، جامعه معلمان و فرهنگیان تسلیت عرض می کنم. 

اگر به تاریخ نگاه کنیم در ۲۵ بهمن سال  ۱۳۸۵ هم در شهر زاهدان بمبی در نزدیکی یک اتوبوس حامل نیروهای  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منفجر شد که در پی آن ۱۸ تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند . 

بازهم تاریخ تکرار شد  و پاسداران جان بر کف را مظلومانه به شهادت رساندند و این راه حسین است که هنوز هم ادامه دارد

به پاسداران وطنم ، به مرزبانان کشورم افتخار می کنم و مطمئنم روزی تقاص این جنایت ها را پس خواهیم گرفت . سپاه پاسخ محکمی به این افراد پست خواهد داد. 

سعید رضائی


✍امام صادق(ع)فرمودند:

پنج خصلت است که هر کدام از آنها نباشد زندگی انسان ناقص، عقلش زائل و قلب او مشغول خواهد بود:

➊سلامتی بدن؛ 

➋امنیت؛ 

➌وسعت رزق؛

➍مونس موافق (همسر؛ فرزند و دوست صالح و نیک )

➎سهل گیری (بی تکلف بودن و ساده زیستی و ترک تشریفات و چشم هم چشمی ها) می باشد. 


منبع : بحارالانوار،ج۷۱،ص۱۸۶



پیرمردی تعریف می کرد: با دختر جوانی ازداوج کردم، اتاق آراسته و تمیزی برایش فراهم نمودم، در خلوت با او نشستم و دل و دیده به او بستم، شبهای دراز نخفتم، شوخیها با او نمودم و لطیفه ها برایش گفتم، تا بلکه با من مانوس گردد و دلتنگ نشود، از جمله به او می گفتم:
بخت بلندت یارت بود که همنشین و همدم پیری شده ای که پخته، تربیت یافته، جهان دیده، آرام خوی، گرم و سرد دنیا چشیده، و نیک و بد را آزموده است که از حق همنشینی آگاه است و شرط دوستی را بجا می آورد، دلسوز، مهربان خوش طبع و شیرین زبان است.
تا توانم دلت به دست آرم - ور بیازاریم نیازارم
ور چو طوطی، شکر بود خورشت - جان شیرین فدای پرورشت
آری خوشبخت شده ای که همسر من شده ای، نه همسر جوانی خودخواه، سست رای، تند خو، گریزپا، که هر لحظه به دنبال هوسی است و هر دم رایی دارد، هر شب در جایی بخوابد، و هر روز به سراغ یاری تازه رود.
وفاداری مدار از بلبلان، چشم - که هر دم بر گلی دیگر سرایند
(آری از بلبلها انتظار وفاداری نداشته باش، که هر لحظه روی گلی نشینند و سرود خوانند.)
بر خلاف پیرانی که بر اساس عقل و کمال زندگی کنند، نه بر اساس خوی جهل و جوانی.


ز خو بهتری جوی و فرصت شمار - که با چون خودی گم کنی روزگار 


پیرمرد افزود: آنقدر از این گونه گفتار، به همسر جوانم گفتم که گمان بردم دلش با دلم پیوند خورده، و مطیع من شده است، ناگاه آهی سوک از رنج و اندوه خاطرش بر کشید و گفت: آنهمه سخنان تو در ترازوی عقل من، هم وزن یک سخنی نیست که از قابله خود شنیدم که می گفت:
زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند، بِه که پیری  
زن کز بر مرد، بی رضا خیزد - بس فتنه و جنگ از آن سرا بر خیزد
کوتاه سخن آنکه: امکان سازگاری نبود، و سرانجام بین من و او جدایی رخ داد، او پس از مدت عده طلاق، با جوانی ازداوج کرد، جوانی که تند خو، ترشرو، تهی دست و بد اخلاق بود او همواره از این همسر جوانش ستم می کشید و در رنج و زحمت بود، در عین حال شکر نعمت حق می کرد و می گفت الحمدالله که از آن عذاب الیم برهیدم و به این نعیم مقیم (ناز و نعمت جاوید) برسیدم و زبان حالش این بود:
با این همه جور و تندخویی - بارت بکشم که خوبرویی
با تو مرا سوختن اندر عذاب - به که شدن با دگری در بهشت
بوی پیاز از دهن خوبروی - نغز بر آید که گل از دست زشت 




با درود 

✋ خواهش میکنم نخوانده رد نشوید

خواهرم و  برادرم.سلام !

☜نیازی نیست دیگران بدونند که آیاشما در زندگى مشترکت باهمسرت خوشبختی یاخیر

☜نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خودعکس بگیریم وآن رابه عنوان عکس پروفایل خودقرار دهیم یاآن رابرای گروها بفرستیم

خانمی که حتى اگر همسرش یک قطعه شکلاتى واسش میاره،ازون عکس میگیره ودر پروفایلش مینویسه: ای تاج سرم.ازت ممنونم!!!

 خب به دیگران چه مربوطه که شما ازهمسرت ممنونی!باش،اما لازمه همه بدونن!؟

جالب اینجاست شایداین همه که ازهمسرت توگروه جلوی بقیه تشکرمی کنی توخونه بابت کارهاش به اندازه ی کافی ازخودش تشکر نکرده نباشی!!

به نظرتون اسم این رو چیزی جز تفاخر میشه گذاشت؟به کی میخوای پز بدی؟چی رومی خوای به کی اثبات کنی؟

فخر فروشی درد بزرگی هست که خیلی ها بهش مبتلا هستند ! بیایید از این رذیله ی اخلاقی خودمان را دور کنیم.

حریم ها را نابودنکنیم. باحفظ حرمت هازندگی شیرین تری خواهیم داشت.

و شما خواهر

 گاهی اگه همسرت باهات بدرفتاری کرده اگرجایی کم گذاشته میای وباهزاران نفردیگه ناراحتی هاتو توی مجازی و به اشتراک میذاری، اونوقت برات پیام میاد:چه شوهر بدی داری،من که یک لحظه هم نمیتونم تحملش کنم،جای شما بودم ترکش می کردم و ازش طلاق می گرفتم 


 وشماکم کم به این فکرمی کنی چراتاحالابه فکر،ترکش نیافتاده بودم.،یا یه آقایی براتون پیام می ده:همسرشما قدرِ خانومی مثل شما رونمیدونه من اگر جای اون بودم فلان کارومی کردم و.!

واو انقدر ازشماتعریف می کنه،که واقعا فکرمی کنیدتحت چه ظلم بزرگی هستیدوخودتون خبرندارید!

⚠اینجاست که زندگی کم کم نابودمیشه،شما از شوهرت دلسرد میشی دیگه به دلت نمیشینه،واین میشه آغازبدبختی ها!

⛔ خواهرم

نیازی نیست دیگران عکس همسرتودراینستاگرام یاهرگروه وشبکه ی دیگه ای ببینن ، تو با این کار نعمتی رو که خیلیا ازش محرومن داری درمعرض دید همه قرار میدی.پس از خدا بترس و تقوا پیشه کن ومواظب خودت باش. 

نیازی نیست عکس جهیزیه وخانه ی جدیدت رودرگروه قرار بدی!شایددختری که همسریاخانوادش نمیتونن همچین امکاناتی براش فراهم کنن دلش بشکنه،

شاید از شوهرش بدش بیادکه اندازه ی شوهرشمانمیتونه امکانات زیردستش بریزه.

اینقدر از کادوهای گرونی که همسرت برات خریده تعریف نکن، و.‌.‌.مراقب باش مقصر دلسردی زوج جوانی نشی!!!!

فوتبالیست و بازیگر عزیز ،،، نیازی نیست عکس های همسرت رو که حجاب نداره و بی حجابه توی فضای مجازی پخش کنی و توی سایت های مختلف بگذاری و در معرض نمایش قرار بدهی  !!! اگه یک جُو غیرت داشتی به خودت اجازه نمی دادی راست راست پیش زنت که حجاب درستی هم نداره بمونی و عکس های مختلف از زوایای متفاوت بگیری و توی سایت های مختلف و اینستاگرام و . بگذاری  !!  سوال من اینه دیگران  برای چه و چرا ببینند ؟؟؟،

پاسخی جز فخر فروشی و تفاخر نخواهی داشت . زیرا منطق و عقل سلیم چنین حکم می کند .


در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب 

یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود !!!

با احترام 

منتقد : سعید رضائی



عرض سلام محضرملت شریف ایران عزیز

در پی انتشار عمل غیراخلاقی یکی از نیروهای آزاد شاغل در یکی از مدرارس غیردولتی در کلان شهر تهران ضمن محکوم نمودن شدید چنین اعمال زشت وغیر انسانی توسط هرشخص در هرپست وجایگاهی ودر خواست عاجزانه از مراجعه قانونی  جهت برخورد قاطع وعبرت آموز با چنین افراد خاطی به استحضار ملت شریف ایران می رساند این فرد معلم نما از نیروههای رسمی آموزش وپرورش نبوده و  با سفارش و زدو بندهای موجود وارد مدرسه غیر انتفاعی شده است وظلم بزرگی به جامعه بزرگ وشریف یک میلیونی فرهنگیان کشور است که با مظلومیت تمام با همه کم لطفی هایی که در حق این قشر شریف و زحمتکش شده است که شرافتمندانه  با تمام وجودامر مقدس آموزش و تربیت فرزندان عزیز  کشور را عهدار بوده وخواهد بود را با این فرد خاطی یکی نمائیم

ملت شریف ایران خاطرات و جان فشانی های معلمان عزیزی که در خشم شعله های آتش سوختند ویا در زیر خروارها آوار ماندن ودر مسیر رود خانه ها غرق شدن و جان به جان آفرین تسلیم نمودند تا جان دانش آموزان خود را نجات دهند  وآن معلم کردستانی که خود را همرنگ دانش آموز سرطانی کرد به منظور ابراز همدردی را هیچ وقت فراموش نخواهند کرد پس عاجزانه از محضر شریف ملت بزرگ ایران تقاضامندیم حساب این فرد خاطی غیر فرهنگی را  از فرهنگیان متدین جدا نمایند  درود بر ملت بزرگ ایران وفرهنگیان شریفش 

لطفا جهت حفاظت از حریم فرهنگی کشور نشر دهید


گلی از#گلستان سعدی

✍️ #جوانمردی


✅ ازحاتم طایی پرسیدند:ازخودت بزرگ همت‌تردرجهان دیده‌ای یاشنیده‌ای؟

گفت:بله،روزی چهل شتربرای یکی از پادشاهان عرب قربانی کردم و مهمانی بر پا بود امامن برای انجام دادن کاری به جایی رفته بودم. خارکنی را دیدم که در آفتاب داغ به سختی کار می‌کند.

 به اوگفتم: به مهمانی حاتم نمی‌روی که همه مردم بر سر سفره اونشسته‌اند.

 مرد که مرا نمی‌شناخت گفت:(هرکه نان ازعمل خویش خوردمنت حاتم طایی نبرد)و من او را به همت وجوانمردی از خودم برتردیدم.



درباره ی زله اطراف قزوین که در شهریور ماه ۱۳۴۱ به وقوع پیوست داستانی نقل میکنند که واقعا آموزنده است؛


مردی از اطراف قزوین برای کارگری به تهران آمد و پس از اینکه از دسترنج خود مقداری پول ذخیره کرد تصمیم گرفت برای دیدن زن و فرزند به محل اقامت خود بازگردد یکی از دوستانش که او نیز کارگر بود از پس انداز وی با خبر شد و به فکر افتاد که آن را با حیله ای از چنگش درآورد و به همین منظور او را تا قزوین تعقیب کرد کارگر به خانه رفت 


 شب هنگام که همه خواب بودند طبق نقشه قبلی از طریق بام به درون اتاق رفت و گهواره کودک را خیلی آهسته برداشته , به حیاط منزل برد  . سپس بچه را بیدار کرد تا #گریه_کند . پدر و مادر با صدای بچه از خواب بیدار شدند ؛ ولی چون گهواره را در اتاق ندیدند به حیاط دویدند؛ از این موقعیت استفاده کرد و به درون اتاق رفت ولی پس از پیدا کردن پول می خواست از اتاق خارج شود که ناگهان زله ی شدیدی در گرفت و با پولها زیر خروارها خاک مدفون شد .


 مرد کارگر و زن و بچه هایش خدا را شکر میکردند که جان سالم به در برده بودند و در این فکر بودند که چه کسی این گهواره را به حیاط آورده است؟


 تا اینکه وقتی برای بدست آوردن اثاثیه منزل و پولها خاکها را کنار زدند ناگهان مردی را دیدند, در حالی که پولها در دستش بود زیر آوار هلاک شده بود


آنکه سازد مردم آزاری مرام خویشتن         

 سعی دارد روز و شب بر انهدام خویشتن


هرکه دارد تلخ کامی را روا بر دیگران         

 تلخ میسازد به دست خویش کام خویشتن

 


آنکه دامی چید بهر دیگران، دیدیم ما         

  عاقبت افتاد خود روزی به دام خویشتن




حکایت اول:

از کاسبی پرسیدند:

چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی می کنی؟ 

گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم، پیدا می کند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم می کند!!!؟


حکایت دوم:

پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری رفت.

پدر دختر گفت:

تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمی دهم.!!

پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر رفت، پدر دختر با ازدواج موافقت کرد و در مورد اخلاق پسر گفت:

ان شاءالله خدا او را هدایت می کند.!

دختر گفت:

پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت می کند، با خدایی که روزی می دهد، فرق دارد؟؟!!!!.


حکایت سوم:

از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟.

گفت: آری.

مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛

یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم

صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد.!

گفتند: تو چه کردی؟

گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.

گفتند: پس تو بخشنده تری.!

گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!

اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.!!


حکایت چهارم:

عارفی راگفتند:

خداوند را چگونه می بینی؟!

گفت آن گونه که همیشه می تواند مچم را بگیرد، اما دستم را می گیرد




بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

ساده زیستی، قناعت، کم هزینه و پرکار بودن در نظام اسلامی ارزشی والا محسوب می‌شود و پیشوایان معصوم(ع) کسانی را که ساده زیست، قانع، کم هزینه و پرکار بودند، به بزرگی یاد کرده و ستوده اند. 

در کتاب تاریخ یعقوبی خواندم ، وقتی امیرالمومنین (ع) به عیادت صعصعه بن صوحان» رفت، به او فرمود: همانا تو تا آنجا که دانسته ام یاوری نیکو و کم هزینه‌ای»(تاریخ یعقوبی، ج2، ص204)


✍در کتاب الاختصاص نقل شده هنگامی که زید بن صوحان» ـ یکی از اصحاب رسول خدا (ص) و یاران باوفای علی(ع) ـ در میدان پیکار جمل» به شهادت رسید، چون علی (ع) بالای سر او نشست، همین ارزش والا(ساده زیستی) را در او یادآور شد و فرمود: خداوند تو را رحمت کند ای زید که به راستی کم هزینه و پر کار بودی»(الاختصاص، ص79).

 بدین ترتیب امیرمومنان(ع) از میان همه کمالات، کم هزینه و پرکار بودن آنان را مطرح می‌سازد تا جایگاه ارزشی آن مشخص گردد. مطابق فرمایش حضرت علی(ع)، هر چه میل به دنیا افزوده شود، تجمل و تشریفات افزون می‌شود و شهوات سیری ناپذیر آدمی بدین امور دامن می‌زند: من کثرت شهوته ثقلت مونته؛ هر که شهوتش افزون شود، خرجش افزون. گردد»(غررالحکم، ج2، ص187).


پیام آوران الهی که دل به دنیا نبسته و از شهوات رسته بودند، در همه وجوه زندگی پایبند سادگی بودند. امیرالمومنین علی(ع) پیامبر را نمونه ای تمام عیار و کافی معرفی می‌کند و پیش از آنکه ساده زیستی آن حضرت را توصیف کند، ریشه و اساس و باطن ساده زیستش یعنی زهد و پشت کردن به دنیا و دل نبستن به آن را بیان می‌کند، زیرا ساده زیستی بدون زهد تظاهری بیش نیست. ساده زیستی آن گاه راستین و حقیقی است که برخاسته از روحی زاهد و پشت کرده به دنیا باشد و گرنه خسران دنیا و آخرت است. 


✅ حضرت علی (ع) درباره ساده زیستی پیامبر (ص) در #نهج_البلاغه می‌فرماید: او که ـ درود خدا بر وی و خاندانش باد ـ روی زمین غذا می‌خورد و همچون بندگان می‌نشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می‌زد و جامه خود را وصله می‌کرد و بر چهارپای بی‌پالان سوار می‌شد و دیگری را بر ترک خود سوار می‌کرد، پرده‌ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و نگار داشت، به یکی از ن خود گفت: این پرده را از نظرم پنهان کن که هر گاه بدان می‌نگرم، دنیا و زیورهای آن را به یاد می‌آورم. آن حضرت با تمام قلب خویش از دنیا روی گرداند و یاد آن را در وجود خود میراند و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند تا زیوری از آن برندارد. دنیا را پایدار نمی‌دانست و در آن امید ماندن نداشت. پس آن را از وجود خود بیرون کرد و دل از آن برداشت و دیده از آن برگرفت. آری چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وی بر زبان رود»

✍ #منبع_استخراج  (نهج البلاغه، خطبه 160)


بار الها چقدر در گرداب دنیا غرق شده ایم.غافل از روزی که باید به خدا پاسخ بدهیم . نمی دانم اگر اکنون امام عصر (ع) ظهور کند، چه جوابی به او خواهیم داد . حقیقتا غیر از شرم و خجالت از حضور خود در این دنیا و از اینکه خود را شیعه و منتظر نامیدیم اما فقط ادای شیعه ها را در آوردیم، پاسخی نخواهیم داشت.

نمی دانم چه جوابی خواهم داد .اما می دانم،  می دانم که اگر بیاید دیگر کسی به کسی ظلم نخواهد کرد. می دانم که دیگر کسی گران فروشی و کم فروشی نخواهد کرد . می دانم که دیگر اینگونه نخواهد بود.



‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 
‍   معرفی کتاب کمک آموزشی:
 
نظرات یک‌نفر خوب است! 
نظرات چند نفر خیلی خوب است  ! 
اما نظرات یک گروه عالی عالی است !

ما یک گروه بودیم »
گروهی هم دل و هم فکر»

سال گذشته کاری را آغاز کردیم  بر پایه خرد جمعی و کار گروهی، 

 با یاری خداوند و پشتیبانى دبیران ادبیات ایران زمین ، کتابی با عنوان از صفر تا صد. » تالیف شد.
این کتاب حاصل اندیشه و آرای دبیران ادبیات بود. 
دبیرانى با تجربه از سراسر ایران زمین که در محفلی مجازی برای هم فکری و هم اندیشی گرد هم جمع شده بودیم. 

 خرداد ۹۸ این کتاب رونمایی شد. کمتر از ۴۸ ساعت چاپ اول این کتاب  تمام شد. 
شگفت زده از این استقبال و شرمنده ی محبت شما خوبان شدیم. 

اینک چاپ مجدد کتاب با ویرایش  جدید بر اساس چاپ ۹۸ فارسی( ۳ )در هفته اول مهر ماه منتشر خواهد شد.

✳️ کتاب    از صفر تا صد .»
      در ۳ بخش تنظیم شده است: 

1⃣ تحلیل درس : 
درسنامه، تحلیل سطر به سطر درس ها در سه قلمرو ، پاسخ به کارگاههای متن پژوهی 
2⃣ آزمون: 
نمونه سوالات تستی و تشریحی در پایان هر درس و هر فصل  
نمونه سوالات نهایی نوبت خرداد ماه و دی ماه  

3⃣ بخش پیوست برای آمادگی در کنکور سراسری :

     جزوه کامل دستور
       جزوه کامل آرایه های ادبی
        تاریخ ادبیات

قیمت روی جلدکتاب :۷۵ هزارتومان
به کسانی که از ۲۸ شهریور تا ۱۵ مهر سفارش کتاب دهند مبلغ ۲۵ هزار تومان تخفیف داده می شود.

❌هزینه ی پست به عهده ی خریدار می باشد .

شماره ی تماس جهت سفارش و ارسال کتاب به سراسر کشور

آقای سید احسان حسینی 

@Malakoot_s713 آیدی تلگرام

۰۹۱۵۷۸۶۲۹۵۳


آقای سعید رضائی
@saeidrezaie  آیدی تلگرام

۰۹۱۱۵۵۰۴۷۲۷


خانم سهیلا محسنی

09020102478

@Sefr_ta_saddd
آیدی تلگرامی

 

درپی  درخواست عده ای از دانش آموزان و همکاران اسامی مولفان کتاب "از صفر تا صد " خدمت شما گرامیان اعلام می گردد. این کتاب نوشته ی   بهترین و مجرب ترین  دبیران  گروه  ادبیات ایران است و اسامی صرفا جهت معرفی به اعضا ارائه می گردد وزحمات تک تک این بزرگواران قابل تقدیر است .

آقایان:
استادحسین طریقت 
استاد شهاب الدین رهنما 
استاد منصور صالح نیا
استاد جعفر میرزایی 
استاد مجید دلیری 
اقای دکترسید سعید میر معینی 
استاد سید احسان حسینی 
استاد سعید رضائی
آقای دکتر احمد بهزادی

خانمها:
خانم فرحناز حسینی
خانم دکتر مهری امینی ثانی
خانم مهشید داودی 
خانم دکتر اشرف روشندل پور
خانم آزاده کبیر 
خانم فاطمه افضلی 
خانم نسرین رفیعی
خانم فاطمه عباسی 
خانم دکتر یسرا طهماسبی زاده 
خانم دکتر فاطمه اسدی 
خانم فاطمه بزی 
خانم ثریا نصرت آبادی
خانم سهیلا محسنی 
خانم دکتر شیوا روحی فر 
خانم الهه زکی زاده 
خانم زهرا غریب زاده 
خانم لیلا رحمانی
خانم مژگان مهبودی

با تشکر از  دیگر مدیران گروه وهمکارانی که اگرچه مولف کتاب نبودند اما در تحلیل های اولیه ی کتاب همراه ما بودند و نظرات خود را از ما دریغ نفرمودند:

آقای دکتر صادقلو 
استاد دلاور حسین پور 
استاد سیف الله عسگری 
استاد  اصغر بهرامی
استاد اسماعیل محمد زاده 
استاد شهریار قبادی
خانم زهرا ملا زاده 
خانم منیر سالاری
خانم زهرا قدیریان 

در انتهای کتاب نیز اسامی همکارانی که در کارگاههای دروس اصلی سال ۹۷ در گروه حضور داشته اند جهت تشکر آورده شده است .
با سپاس فراوان از همه ی این استادان بزرگ و گرامی .


آورده اند که مردی پارسا بود و بازرگانی که روغن گوسفند و شهد فروختی با او همسایگی داشت ، و هر روز قدری از بضاعت خویش برای قُوت (غذا ) زاهد فرستادی ، زاهد چیزی به کاربردی باقی را در سبویی(کوزه ای) کردی و در ظرفی بنهادی ، آخر سبو(کوزه ) پر شد ، روزی در آن می نگریست اندیشید که اگر این شهد و روغن به ده درهم بتوانم فروخت و آن را پنج گوسفند خرم ، هر پنج بزایند و از نتایج ایشان رمه ها (گله گوسفند)پیدا آید ، و مرا استظهاری (پشت گرمی) باشد ، و  زنی از خاندان بزرگ بخواهم.  لا شک پسری آید نام نیکوش نهم ، و علم و ادب در آموزم و اگر تمردی (نافرمانی) نماید بدین عصا ادب فرمایم ، این فکرت چنان قوی شد که ناگاه ، عصا برگرفت و از سر غفلت بر سبوی آویخته زد در حال (همان لحظه) بشکست ، و شهد و روغن بر روی او فرود آمد .

بله عاقبت حرص و طمع این است

 


 

❗️سوال : شیوه بلاغی یعنی چه ؟

 

✅ پاسخ #شیوه_بیان_جمله_در_زبان_فارسی

گروه‌های سازنده‌ی جمله به دو صورت در پی هم قرار می‌گیرند :

الف) شیوه ی عادی :کاربرد این شیوه در نوشته های خبری ، اداری ، آموزشی» به روش زیر معمول است:

 

نهاد همه ی جمله ها در ابتدای جمله می اید.

فعل همه جمله ها درپایان جمله می آید.

ترتیب سایر جمله ها نیز به این صورت است :

1) نهاد + مفعول +  فعل 

 مجید  او  را دوست دارد

 

2) نهاد + مسند +  فعل

 من  خوشحال  بودم

 

3) نهاد + متمم + فعل

من  با  او  دوست شدم

 

4) نها + مفعول + متمم + فعل

مادر بچه را از عشق ترساند

 

5) نهاد + مفعول + مسند + فعل

    او فرزندش  را  مجید   نامید

 

    توجه : گروه های قیدی در جمله جای خاصی ندارند  بلکه بر حسب موقعیت یا ضرورت یا تاکید و برجسته نمایی پیش یا پس از نهاد می آیند.

 

 ب) شیوه ی بلاغی : 

 

در این شیوه اجزای کلام بر حسب تشخیص نویسنده و برای تاثیر بیشتر سخن جابه جا می شوند. بدیهی است که این جابه جایی ، با مجوز های دستوری انجام می پذیردو تشخیص نقش آنها به دو طریق صورت می‌گیرد:

 

۱) به کمک نقش نما:

 

اجزای جمله می توانند با نقش نمای خود جابه جا شوند:

 

با دوست از هر دری سخن گفتیم

از هر دری با دوست سخن گفتیم

 

۲) از طریق معنا :

 

به دو جمله زیر توجه کنید:

 

الف) زیبا ترین چیز نگاه پر از عشق تو بود

ب)  نگاه پر از عشق تو زیبا ترین چیز بود

 

از نظر معنا بین این این دو جمله هیج تفاوتی وجود ندارد اما فضای عاطفی هر یک از آن‌ها ، در موقعیت مناسب ، باعث برگزیدن یکی از آن دو می شود.

 

شیوه عادی:

ابر ز من حامل سرمایه شد

باغ ز من صاحب پیرایه شد

 

شیوه بلاغی:

چون بگشایم ز سر مو شکن

ماه ببیند رخ خود را به من

 

#کانال_آموزش_زبان_و_ادبیات_فارسی 

 

@adabiyat_parsi


 داستان چهار کس که زبان هم را نمی فهمیدند

چهار تن با هم همراه بودند یکی ترک و یکی تازی، یک فارس و یکی رومی. به شهری رسیدند. یکی از راه دلسوزی به آنان  یک درهم  پول داد که غریب بودند.

فارسی زبان: با این پول انگور بخریم.»

تازی گوی (عرب زبان): عنب بخریم.»

ترک زبان: اُزُم بخریم.»

رومی زبان: استافیل باید بخریم.»

ستیز و جنگ و نزاع در میانشان درگرفت تا جایی که به هم مشت می زدند. حکیمی آنجا رسید و به سخنان آنان گوش داد. او که چهار زبان را می دانست فهمید همه یک چیز می خواهند ولی به زبان خود می گویند. پول آنان را گرفت و رفت برای آنان انگور خرید هر چهار نفر مطلوب خود را دیدند و خوشحال شدند و دعوا پایان یافت. این است کار حکیمان الهی و اولیای خدا.

مرغ ِجان ها را درین آخِر زمان         نیستشان از همدگر یک دم امان

هم سلیمان هست اندر دور ِما     کو دهد صلح و نماند جور ِما

مرغ جانها را چنان یکدل کند      کز صفاشان بی غِش و بی غِل کند [1]

 

 


پی نوشت ها:

1. دفتر دوم - بیت های 3706 و 3707 و 3710.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها